سفارش تبلیغ
صبا ویژن

88/1/16
12:17 صبح

تدبیر سرنوشت ساز (یادداشت روز کیهان)

بدست اسراف نیوز در دسته مقالات

رهبر معظم انقلاب در پیام نوروزی امسال، سال جدید را سالی مهم برشمرده و ضمن ابراز امیدواری درباره غلبه قدرت ایمان ملت ایران بر همه حوادث و تحولات این سال، با توجه به اهمیت حیاتی و اساسی مصرف مدبرانه و عاقلانه منابع کشور، سال جدید را سال اصلاح الگوی مصرف خواندند.
روند نامگذاری سالهای اخیر توسط رهبر فرزانه انقلاب، آثار و برکات زیادی به همراه داشته و در بسیاری از موارد به گفتمان غالب جامعه تبدیل و در نتیجه به تسری «فرهنگی» آن  مقوله منجر شده است. به عنوان نمونه می توان شکل گیری جنبش «عدالت خواهی» را ثمره سلسله نامگذاری های سال امیرالمؤمنین(ع)، سال امام خمینی(ره)، سال نهضت حسینی(ع) و سال پاسخگویی سران قوا دانست. امسال نیز سال شروع یک نهضت اصلاح گرایانه در زمینه الگوی مصرف است، ضرورتی که پیش از این  هم بارها از سوی رهبر معظم انقلاب گوشزد شده و  بایستی سالها پیش از این از سوی مسئولان امر  نگاه جدی تری به آن می شد.
منابع و ذخایر کشورمان جزو ثروت های ملی است، اگر درباره مصارف غیراصولی و اسراف گرایانه این منابع چاره ای اساسی و دائمی اندیشه  نشود و درآمدهای کشور به علت رشد روزافزون مصرف گرایی، صرف توسعه زیرساخت ها نشده و در مسیر مصرف بی رویه هزینه شود، جوابی برای نسل های آتی که ثروت های ملی این کشور متعلق به آنان نیز می باشد، نخواهیم داشت.
مطابق آمارها، ایران بالاترین میزان «شدت انرژی» را در جهان به خود اختصاص داده است. این معیار برای ایران 17برابر ژاپن، 5/8برابر اروپا، 2برابر چین و 3برابر کشورهای آسیای شرقی است. پیامد مصرف این میزان از انرژی در کشور آن است که تا 10سال دیگر، ایران قادر به صدور نفت نخواهد بود. این در حالی است که 70درصد منابع بودجه کشور از طریق فروش نفت تامین می شود. مصرف انرژی در ایران در مقیاس جهانی برابر با مصرف انرژی در کشوری با جمعیت 750میلیون نفر- یعنی 10برابر جمعیت فعلی کشور- است. آیا این مساله یک هشدار جدی نیست؟!
نگاه به برخی از اعداد و ارقام این هشدار را جدی تر هم می کند؛ متوسط مصرف سوخت خودروهای بنزینی در کشورمان حدود 11لیتر در روز است. در حالی که این شاخص در کشورهای دیگر نظیر آلمان و ژاپن 5/2، انگلیس 5/3، فرانسه 2 و کانادا 5/6 لیتر در روز می باشد. هر 10سال یک بار میزان مصرف سوخت در ایران 2برابر می شود. این نرخ رشد در مقیاس جهانی 1 تا 2درصد بیشتر نیست. میزان سوخت مصرفی جهان حدود هر 50سال یک بار 2برابر می شود. معنی دیگر این معادله آن است که ایران در مقایسه با میانگین جهانی حدود 5برابر بیشتر سوخت مصرف می کند. سالانه نیز بیش از 38درصد از بودجه دولت به یارانه بنزین اختصاص پیدا می کند.
سرانه مصرف نان در کشور حدود 160کیلوگرم در سال است. یارانه ای که به نان تعلق می گیرد طی 5سال اخیر به طور متوسط سالانه 30درصد رشد داشته است. معنی این حرف آن است که با ادامه این روند طی 10سال آینده با متوسط رشد 15درصد و بدون درنظر گرفتن افزایش یارانه قیمت نان، میزان یارانه پرداختی به رقم 600هزار میلیارد ریال خواهد رسید.
الگوی جهانی مصرف آب آشامیدنی برای هر نفر در سال، یک مترمکعب و برای بهداشت 100مترمکعب در سال است. بر این اساس در کشور ما 70درصد بیشتر از الگوی جهانی آب مصرف می شود و یا بهتر آن است که بگوییم به راحتی باعث اتلاف و هدرروی «مایه حیات» می شویم! البته در زمینه مصرف انرژی برق و گاز هم وضعیتی مشابه داریم.
راه چاره چیست؟ سالهاست که درباره مصرف بی رویه منابع کشور خصوصا انرژی بحث می شود، اما هیچ گاه- جدای از سهمیه بندی بنزین و یکی دو طرح ناتمام که اجرا شد و طرح هدفمند کردن یارانه ها که با مصوبه اخیر مجلس تاحدودی مسکوت ماند- مکانیسم روشنی برای حل این مشکل ارائه نشده و بلکه در مقابل، فرهنگ مصرف زدگی و تجمل گرایی به طرق مختلف ترویج شده است. صداوسیما که فراگیرترین دستگاه فرهنگ ساز کشور می باشد خود به عنوان یکی از بزرگترین عوامل مروج فرهنگ مصرف گرایی به شمار می آید. نوع پیام هایی که در برنامه ها و سریالهای پخش شده القا می شود و نحوه پرداخت داستانها و سوژه ها به گونه ای است که بیننده را لاجرم بسوی تجمل گرایی و مصرف بیشتر سوق می دهد. در تبلیغات تلویزیونی هم بیش از آنکه به معرفی کالا توجه شود مردم را به مصرف بیشتر تشویق می کنند!
اصلاح الگوی مصرف به معنای نهادینه کردن روش درست استفاده از منابع کشور به گونه ای که سبب رشد شاخص های زندگی، کاهش هزینه ها و توسعه عدالت و رفاه عمومی شود، بیش و قبل از هر چیز نیازمند «فرهنگ سازی پایدار» است. آموزش و فرهنگ سازی درباره روش صحیح استفاده از منابع و امکانات باید از مهدهای کودک آغاز و پایه ریزی شود. دستگاههای فرهنگی کشور خصوصا صداوسیما و آموزش و پرورش در این بین نقش محوری و اثربخشی بیشتری دارند. به نظر می رسد روند اصلاح بایستی به عنوان یک پیش نیاز جدی و فوری از دستگاههای فرهنگ ساز در کشور آغاز شود.
نکته مهمی که نباید از آن غفلت کرد آن است که چون صحبت از اصلاح الگوی «مصرف» است نباید همه جوانب این امر را متوجه «مصرف کننده» کرد.
مردم به عنوان مصرف کننده هایی که کالا و منابع تولید شده، برای مصرف در اختیارشان قرار می گیرد باید رعایت صرفه و صلاح نمایند، اما اصلاح این الگو فقط به آنان خلاصه نمی شود بلکه در ساختار دولتی و «تولید کالا» نیز بایستی الگوی موجود تغییر کلی و اساسی نماید. در سطح تولید کالا که مصنوعات تا مرحله توزیع در اختیار مصرف کننده قرار می گیرد نیز بایستی تولیدکنندگان- در بخش دولتی و خصوصی- فن آوری تولید را مطابق با استانداردهای جهانی و ملی نمایند. درست است که مردم باید در مصرف برق صرفه جویی کنند، اما بیش از 70درصد از لوازم برقی که ساخت داخل کشور می باشد با شاخص مصرف انرژی C به پایین تولید می شوند. لوازمی چون یخچال، فریزر، بخاری، کولر، ماشین لباسشویی و... که مورد لزوم و استفاده عموم است. آیا فقط مردم مسئول اتلاف انرژی برق در کشورند؟
مردم باید در مصرف آب صرفه جویی کنند اما مشکل 25درصد آب شرب شهر تهران که به علت فرسودگی لوله های آب شهری از دست می رود را چه کسی باید حل کند؟
مردم باید در مصرف سوخت صرفه جویی کنند اما مسئولیت خودروهایی که خارج از استاندارد با مصرف سوخت بالا و حدود 60درصد بیشتر از کشورهای پیشرفته تولید می شود با کیست؟
اتلاف منابع و انرژی فقط مربوط به استفاده نادرست از آنها توسط مصرف کننده نیست بلکه سهم عمده ای از هدررفت ها در بخش تولید و ارائه خدمات اتفاق می افتد که بایستی برای آن- خصوصا در بخش دولتی- چاره ای  بیندیشیم. یکی از راهکارهای موثر در اصلاح الگوی مصرف، اصلاح مدیریت تولید در بخش منابع و هم چنین کالا و خدمات است.
باید در این باره عزم ملی صورت پذیرد. فرهنگ سازی پایدار بستر اصلی نهضت اصلاح الگوی مصرف است. مسئولان و متولیان امر با پرهیز از شعارزدگی - که متاسفانه آفت کارهای این چنینی است و قبلا دامان برخی از طرحهای بزرگ و سرنوشت ساز را گرفته و آنها را مسکوت و معلول کرده است- نباید به برگزاری چند سمینار، سخنرانی، چاپ مقاله و کارهایی از این دست سر خود را گرم کنند، بلکه با تدوین و انتخاب یک استراتژی راهبردی و طبق نقشه راهی که مقام معظم رهبری ترسیم نمودند، زمینه های تحقق این طرح ملی و آینده ساز را که حقیقتا پیشرفت کشور و توسعه عدالت در گرو آن است، فراهم نمایند.
هم چنین باید مواظب بود که برخی از مسئولان و مدیران، ناتوانی خود را در اداره امور محوله و به سامان رساندن پروژه های در دست اجرا به بهانه رعایت اصلاح الگوی مصرف و صرفه جویی، گردن این طرح نیندازند. اتفاقی که طی این مدت کوتاه یکی دو نمونه از آن صورت گرفته است.
صرفه جویی و قناعت جزو آموزه های اسلامی و عجین با فرهنگ دینی مردم است. مسئولان اگر با برنامه پیش بیایند یقین داشته باشند که در این راه مردم با احساس تکلیف شرعی و ملی، از آنان جلوتر حرکت خواهند کرد.
رهبر انقلاب در پایان پیام نوروزی خود تاکید کردند: «همه ما بخصوص مسئولان قوای سه گانه، شخصیت های اجتماعی و آحاد مردم باید در سال جدید در مسیر تحقق این شعار مهم، حیاتی و اساسی یعنی اصلاح الگوی مصرف در همه زمینه ها، برنامه ریزی و حرکت کنیم تا با استفاده صحیح و مدبرانه از منابع کشور، مصداق برجسته ای از تبدیل احوال ملت به نیکوترین حالها، ظهور و بروز یابد.» این فراخوان رهبری است ؛ تدبیری سرنوشت ساز. خودشان هم مسیر را مشخص و ریل گذاری کرده اند. می ماند عزم مسئولان و همت مردم.
حمید امیدی