سفارش تبلیغ
صبا ویژن

88/1/25
5:14 عصر

'اصلاح باور ' پیش نیاز اصلاح الگوی مصرف

بدست اسراف نیوز در دسته مقالات

 ایرنا/رئوف پیشدار:نامگذاری سال 1388به نام سال"اصلاح الگوی مصرف "‌از سوی رهبر معظم انقلاب آن هم درشروع دهه چهارم حیات جاویدانقلاب اسلامی،دهه تلاش وکوشش، اگر چه یک اقدام سمبلیک می نماید،اما درواقع حرکتی اساسی توام باتذکری دقیق وظریف دردرون خودبرای جلب توجه عمومی ..  

به یک ضرورت حیاتی می باشد که به صورت تاریخی مورد غفلت قرار گرفته است . دلایل و ریشه های این غفلت در جاهای زیادی است ؛ در سیاست ، اقتصاد ، فرهنگ ، روابط اجتماعی و در تعاملات میان دولت ها و ملت و ملت و دولت ها در طی قرون و بسیاری زمینه های دیگر ، اما یک بخش آن – که البته خود معلول علت های مورد اشاره است – "باور" های ما می باشد که بدون اصلاح آن تحقق این انتظار اساسی و ضروری ، یعنی اصلاح الگوی مصرف ممکن نیست .
زیر ساخت های فکری ما وقتی متوجه مصرف می شود متاسفانه طی دوره های تاریخی این گونه شکل گرفته یا در واقع شکل داده شده است که در آن ارزش ها و ضد ارزش ها ، جای خود را به هم داده اند ،‌و تاسف بار تر تبلیغ آن درجامعه و ازجمله توسط رسانه های الگو ساز می باشد که مصرف و روحیه مصرف گرایی را درجامعه نهادینه کرده است . شدت و وسعت این جا به جایی تا به آن حد بوده است که ضرب المثل " دارندگی ، برازندگی است " که در ریشه یابی آن در می یابیم اطلاق به صفت های عالی انسانی و ممتازه می باشد ، امروز متوجه زخارف دنیایی گردیده است.
فرزندان ما در ابتدای تحصیل و مشخصا در سال سوم ابتدایی !! از جمله می خوانند و می آموزند که کشورشان در آن بخش از جهان قرار گرفته است که به لحاظ جغرافیایی به آن سرزمین های نیمه خشک گفته می شود . در توضیح این مهم دانش آموزان می خوانند که کمی بارش و محدود بودن منابع و ذخایر آب و به تبع آن محدود بودن اراضی قابل کاشت ، از ویژگی های این مناطق است . همین دانش آموز در درس فارسی و دیکته خود با خانمی هنرمند و کدبانو به نام "کوکب خانم "آشنا می شود که با "‌مدیریت " تمام حتی وقتی میهمانی سرزده برای او می رسد ، با غذایی ساده و سفره ای ساده تر ، اما در نهایت محبت از میهمانش پذیرایی می کند . نه او ادعایی بیشتر از آن دارد و نه میهمان تقاضاو انتظاری فراتراز توان صاحبخانه .
این تنها آمار نیست که می گوید "ما" در بسیاری زمینه ها از جمله درمصرف آب ، انرژی و مواد غذایی به خصوص نان از مردمانی هستیم که اسراف می کنند ، گزارش نهادهای جهانی مانند سازمان بهداشت جهانی ، بانک جهانی و صندوق بین المللی پول نیز همین نظر را دارند. به سفره های نوروزی خودمان که هنوز چند روزی بیشتر از جمع شدن آنها نمی گذرد نظری داشته باشیم ! آنچه عرضه شد ، آنچه مصرف گردید و آنچه حتی بدون اینکه اندکی از آن مصرف شده باشد ، راهی سلطل زباله گردید !! مثل خیلی دفعات قبل و بعد از همین نوروز ! این سفره ها و این کرده های ما ، آیا صفت اطلاق شده را تایید نمی کند ؟
نقش اساسی رسانه ها در ساخت فکری جامعه و هدایت آن از جمله در زمینه مصرف غیر قابل انکار و محرز است . رسانه نمی تواند و نباید در شهری که با وجود اختصاص بخش اعظم امکانات و بودجه عمومی کشور به آن ، حتی هوایی برای تنفس ندارد و خیابانهایش به پارکینگ عمومی تبدیل شده است ، مصرف گرایی را ترویج کند که این یعنی پارادوکس – دوگانگی ؛ همان دوگانگی که نوجوانان و جوانان ایرانی با ورود به جامعه و مواجهه با ترویج مصرف گرایی بیشتر و بیشتر ! آن را لمس می کنند و شاهد آن واقع می شوند که میزان اسراف نان در آن برابر با واردات گندم کشور است و در مصرف انرژی از جمله در بنزین و دیگر حامل های انرژی ، چنان رفتار می کنند که گویی راهی جز این ندارند !!